ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم …؟

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم. داوری نیست که از وی بستاند دادم. دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت. وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم. هیچ شک نیست که فریاد من …

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم. داوري نيست که از وي بستاند دادم. دلم از صحبت شيراز به کلي بگرفت. وقت آنست که پرسي خبر از بغدادم. هيچ شک نيست که فرياد من …

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم. داوری نیست که از وی بستاند دادم. دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت. وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم. هیچ شک نیست که فریاد من …

ور تحمّل نکنم جور زمان را، چه کنم؟! داوری نیست که از وی بستاند دادم. دلم از صحبتِ شیراز به‌کلّی بگرفت, وقتِ آن است که پُرسی خبر از بغدادم. هیچ شک …

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟ داوری نیست که از وی بستاند دادم. دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت, وقت آنست که پُرسی خبر از بغدادم. هیچ شک …

جهد سودی نکند تن به قضا دردادم ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم داوری نیست که از وی بستاند دادم دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم …. من که دلبسته هیچ جایگاه و مکان و موقعیتی نشدم، در برابر تو توقف کردم و دل به تو … امکاناتی ندارم که مثل خاک به پایت نثار کنم .

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم داوری نیست که از وی بستاند دادم دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم هیچ شک …

دست کوته نکند تا نکَند بنیادم. ظاهر آن‌ست که با سابقه‌ی حکم ازل جهد سودی نکند، تن به قضا دردادم. ور تحمل نکنم جور زمان را، چه کنم؟ داوری نیست که از وی بستاند دادم.

می‌نماید که جفای فلک از دامن من دست کوته نکند تا نکَند بنیادم. ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم. Var Tahamol Nakonam Jore Zaman Ra Che Konam.

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم, داوری نیست که از وی بستاند دادم … رسانی ور گزایی · نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری · چه کند بنده که بر جور تحمل نکند …

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم/داوری نیست که از وی بستاند دادم. دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت/وقت آنست که پرسی خبر از بغدادم. هیچ شک نیست که فریاد من آن …

ونذهب في شعر مسعدى الفارسى إلى ما ذهبنا إليه فى شعره العربى، حيث يقول فى غزلية له: ور تحمل نكنم جور زمان راجسـسسه كنم؟ داورى نيست كه از وى بستانسد دادم دلم از …

بگشای دهان آنچه نگفتم تو بیان کن.

حالا دو روز مانده به بهار … و به قول سعدی: “ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟” و من با وجود همه‌ی افسردگی‌ها و بدبینی‌هایی که در خودم سراغ دارم، بهار که نزدیک می‌شود انگار هنوز …

11 May 2017. 2 Likes; mohammad gh · آقا سعـــــــدی.

غزل ۱۱۹: هر چه خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست. غزل ۱۲۰: خبرت … غزل ۴۸: صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست. غزل ۴۹: خرم …. ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم.

اونقدر چرک نویسام رو دوسشون میدارم ! چون نتیجه ی تلاش های من اند ! تمرین کردنای من ! تست آموزشی هام ! مرور کردن هام و …. همشون رو هم پره پر میکنم !

2010 543 4. ای طبیب این همه زحمت مکش و رنج مبر زار میمیرم اگر جان … چون من از درد تو بی صبر و قرارم چه کنم؟ … ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم .

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟ داوری نیست که از وی بستاند دادم ! دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت وقت آن است که پُرسی خبر از بغدادم هیچ شک …

سعدی. سیمین ساق » سعدی » استقبالهای حافظ از سعدی » بیت آغازین » بازدید » 8. ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم. داوری نیست که از وی بستاند دادم. شعر کامل

می‌نماید که جفای فلک از دامن من دست کوته نکند تا نکند بنیادم ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم داوری نیست که از وی بستاند دادم. متن آهنگ راست پنجگاه از همایون شجریان.

دست کوته نکند تا نکند بنیادم ظاهر آنست که با سابقه حکم ازل جهد سودی نکند تن به قضا دردادم ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم داوری نیست که از وی …

ور تحمّل نکنم جور زمان را چه کنم داوری نیست که از وی بستاند دادم دلم از صحبت شیراز به کلّی بگرفت وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم هیچ شک …

… دل به باد دهم هر چه بادا باد کارم بدان رسيد که همراز خود کنم هر شام برق لامع و هر بامداد باد … ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم داوري نيست که از وي بستاند دادم دلم از صحبت …

ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟ داوری نیست که از وی … گذر زمان نبودن قیصر امین پور،مهتر ادبیات معاصر را به چهار سال رساند.هنوز صدای آه از دست دادن …